رفتن به محتوای اصلی
مکتب فلورانس و مکتب ونیز

مکتب فلورانس و مکتب ونیز

در مطالعه رنسانس آغازین در ایتالیای قرن 14 و 15 دو مکتب اساسی فلورانس و ونیز را پیشرو داریم :

– مشخصات مکتب فلورانس :

طرح اندیش ، رنگهای سرد ،علم با واسطه ، ارسطویی ( عقلانی )

– مشخصات مکتب ونیز:

رنگ اندیش ، رنگهای گرم ، علم بی واسطه ، افلاطونی ( شهودی )

 

مکتب فلورانس به حیطه عقل و منطق تعلق دارد و معیارهایش معیار های کلاسیک یونان است . نظم ریاضی ، تناسبات دقیق ، ساختار های هندسی و ایده ال مطلوب که در هنر کلاسیک است . اما در مکتب ونیز کاملا متفاوت است . آثار بزرگ هنری با حمایت ثروتمندان بوجود می آید و کاملا شهودی است . به دلیل خوش آب و هوا بودن و داشتن آفتاب تند رنگهای زیبا و گرم بکار می بردند و در ونیز هنرمند تابلو را بر اساس الگوی رنگی بوجود می آورد . در حالیکه در فلورانس به دلیل منطقی بودن حالت طرح اندیشی وجود دارد . گرایش به معنویت در فلورانس وجود دارد در حالیکه در ونیز حالات جسمانی و مادی گرایی است . ( حضور خدایان یونان ، خدای شراب و عشق )

 

نقاشان ایتالیای مرکزی در قرن 15 ( مکتب فلورانس)

جنتیله دافابریانو ، ماساچو ، فرا آنجلیکو ، پائو لو اوچلو ، دومنیکو ونتسیانو ، کاستانیو ، پیرو دلا فرانچسکا ، آنتونیو دل پولایوئولو ، بوتیچلی ، گیرالاندایو ، پروجینو .

مکتب فلورانس و مکتب ونیز
جنتیله دافابریانو : پیدایش اولین سایه های پیکره ها در آثارش

ماساچو : به نور جهت داد و عمدتا در سمت چپ و دید ناظر از بالا است ، کاربرد پرسپکتیو تک نقطه ای ، خلق پس زمینه با جزئیات ، خط در آثارش معنایی ندارد تنها زمانیکه می خواهد رنگی معین و درجه ای از نور در حجمی خاص با یکدیگر تداخل نداشته باشند خط را بکار می برد .

فرا آنجلیکو : نشان دادن پیکره های انسانی بصورت حجمی مستقل از فضا ، نقاشی محافظه کار که به علت قطع علاقه از زیبایی های طبیعت و به منظور افزایش میزان تعمق ، از او فردی درونگرا ساخته بود .

پائو لو اوچلو : تنوع در کار ، مناظر روایی را تحت یک پرسپکتیو خاص اجرا می کرد مانند نبرد سان مارینو .

دومنیکو ونتسیانو : پیکره بندی نیرومند ، رنگ آمیزی درخشان ، عدم سایه پردازی ، اشکال غرق در نور ، پرداخت بالا در چهره ها ، هماهنگی بالای رنگها تا همگی در یک ته مایه قرار گیرند .

کاستانیو : قواعد پرسپکتیو که تا حدودی در رنسانس مرسوم شده بود را اجرا نمی کرد . خلق و خوی زندگی کوه نشینی داشت و در آثارش بصورت نشان دادن پیکره ها به گونه ای مجسمه وار بروز کرد .

پیرو دلا فرانچسکا : پیرامون پرسپکتیو علمی تحقیق می کرد . توجه به روابط دقیق و پیچیده ریاضیات باعث شده بود که تابلوهایش حالتی بی روح و خشک بگیرند ، پرسپکتیو جوی و تأثیر نور بر جواهر و تار و پود پارچه ، کار با رنگ روغن یا رنگ روغن مخلوط با لعاب رنگ ، از روابط عاطفی در آثارش خبری نیست ، ترکیب بندی تصاویرش مثلثی است ، در حالیکه اساس ترکیب بندی عمودی است ، کشیدن کالبد انسان بصورت استوانه به دلیل خلق و خوی ریاضی گونه اش، او اولین کسی بود که پرتره اشخاص شناخته شده را وارد موضوعات مذهبی کرد .

آنتونیو دل پولایوئولو : طراح دستباف های دیوار کوب ، نقره کار ، پیکره تراش و نقاش ، در خور توجه ترین اثر نقاشی او شهادت سباستین قدیس است . خلق مناظر دور دست را با تمامی جزئیات ، میزان تحرک پیکره ها در نقاشی هایش بالا است ، ترکیب بندی تصاویرش را به مدد حرکت های پیکره هایش می سازد نه از ترکیب قرار گرفت آنها .

بوتیچلی : از نظر عمق احساسات و ظرافت سبک کار منحصر به فرد است ، خطوط را محو نمی کند .

گیرالاندایو : ترکیب بندی تصاویرش حاصل سازمان دهی آشکار حجم ها و پیکره هاست نه حرکت آنها ، در برخورد با موضوعات ساده کار می کرد و به آنها پیچ و تاب و نمادگرایی نمی بخشید ، او تصویرگر مردم عصر خود با ظاهر و پوشش همان دوره بود ، از خیال پردازی در آثارش خبری نبود ، طرح ها قدرتمند و رنگها درخشان است .

پروجینو : انسانهای هم عصر خود را مانند گیاهان در حال رشد که به هر سو متمایلند می کشید ، انعطاف پذیری پیکره ها در آثارش زیاد است . استفاده از پرسپکتیو تک نقطه ای .

نقاشان شمال ایتالیا در قرن 15 : ( مکتب ونیز )

مانتنیا ، آنتونلو دامسینا


مانتنیا : از 17 سالگی به عنوان یک نقاش مستقل کارهایش را امضا می کرد ، نو آوری و ابداع در زاویه دید از روبرو یا از پایین به بالا ، در پرسپکتیو او نمونه ای از کوتاه نمایی را خصوصا در تابلوی مسیح مرده می بینیم . پیکره هایش زنده و متحرک هستند .

آنتونلو دامسینا
آنتونلو دامسینا : او شیوه کار با رنگ روغن را در ونیز آغازکرد که بعد ها توسط هلندیان به کمال رسید .

 

امیر فراهانی

طراح وب و گرافیست

دیدگاهتان را بنویسید

برگشت به بالا