آغاز قرون وسطی یا سده های میانه همراه دو رویداد مهم اتفاق افتاد و این رویدادها پایانی بر دنیای باستان بودند که آغاز دنیای مسیحیت و قرون وسطی یا میانه شد .

1- انحلال تدریجی امپراطوری روم که تبدیل به ایالات مختلف شد که برخی در حاکمیت بر آنها بر سلوک امپراطوری باقی ماندند و برخی هم آشکارا براساس اصول و مبانی قومی خود حاکمیت کردند .

2- غلبه جهانی دو دین فراگیر مسیحیت و اسلام ( هر یک از این دو دین هواداران بی قید و شرط خود را طالب بودند. هر یک ضوابط اخلاقی و زندگی روزمره خود را می طلبید . این دو در احکام فرجامین خود وحی را بر عقل ( معیار انسان در دنیای باستان ) ترجیح می دادند و هر دو پیروانشان را برای زندگی پس از مرگ آماده می کردند .

متناسب با رویداد های پیش آمده دو مسیر هنری مجزا پیش آمد :

1- پیدایش گنجینه ها و سبکهای مختلف هنری متناسب با نیاز ایالت ها و مناطق .
2- پیدایش معماری مذهبی که متناسب با نیاز مومنان است و به دلیل تأکید دین بر آن جهانی شدن جلوه های طبیعت گرایانه فضاها و اشیاء این جهان سست شد ، از جمله تشریح آشکار بدن برهنه انسان که مایه افتخار هنر یونان بود ، البته اگر موضوع مذهبی یا تاریخی ایجاب می کرد مجاز دانسته می شد .

تأکید بر ایمان مسیحی اهمیت زیاد این دوره به مسائل معنوی را در پی داشت . حوزه های غنی ای از تجربه پیش روی هنرمندان باز شد که تا قبل از آن در دوره یونانی و رومی کمتر به آن پرداخته می شد . شکل های قالبی ، الگوها تناسبات رنگی چه مبتنی بر طبیعت و چه سراسر انتزاعی تنها به نقش تزئینی در هنر باستان میدان می داد . در قرون وسطی این عناصر به عنوان ابزارهایی برای بیان حس و تخیل از اهمیت بسیار برخوردار شدند .
به دلیل تزلزل در حاکمیت و ساختار های حکومتی در اواخر سده سوم و اوایل سده چهارم میلادی امپراطوری روم به روم غربی و روم شرقی ( بیزانس ) تجزیه شد.
روم غربی مرتبا مورد یورش و تهاجم اقوام مختلف نظیر ژرمن ها و گوتها بود و بالاخره در 476 بدست پادشاه گوتها افتاد و ایالتها یکی پس از دیگری بدست این اقوام افتاد و تقسیم شد .
کنستانتین امپراطور روم شرقی در سال 325 میلادی مسیحی شد و آن را دین رسمی کشورش اعلام نمود . پایتخت او کنستانتینوپل ( قسطنطنیه) بود و این دوره ( بیزانس ) هزار سال ( 10 قرن ) به طول انجامید و نهایتا در 1453 به تصرف ترکها در آمد .